گاهی اوقات

ساخت وبلاگ

گاهی اوقات دلت میخواد باشه....حاضری هر کاری واسه داشتنش بکنی

دلت میخواد هر موقع که دلت از ادما گرفت بری پیشش کلی باهاش درد دل بکنی...دلت قرص باشه که هست ....هر موقع که تو بخوای....

الان از اون موقع هاس....

دلم میخواد باهاش حرف بزنم.....کلی با هاش درد دل کنم....سرمو رو شونه هاش بزارم و کلی گریه کنم.....از دس همه...از دس دلم...از دس انتخابم.................از خیلی دستها...

یه موقع هایی دلت میخواد دار وندارتو بدی تا برگردی به گذشته.....بشی همون دختر یا پسر کوچلوی که تمام فکر و ذهنش بازی با اسباب بازی هاش بود....دلم میخواد همون فایزه کوچلو باشم...همو دختر بچه ای که عشق لباس دوختن واسه عروسکش بود....همونی که ظهر همه رو میخوابوند بعدش با سوت قرمزش میرفت تو کوچه ها سوت میزد...بعدش همسایه ها دعواش میکردن....به جای اینکه از دعوا بترسه از این دعوا کردن خوشش میومد...........دلم میخواد همون فایزه کوچلوی باشم که واسه عروسکش سپیده خونه ی کاغذی درس میکرد........ولی میدونم نمیشه..........دیگه هیچی تو زندگی من درس نمیشه..........حتی شکست دلم...............

گاهی اوقات احساس میکنم عنصر نا مطلوب جامعه ام...........همونی که بود و نبودش واسه کسی فرق نداره...........تازه نبودش بهتره....

دلم میخواد برم....برم از این کوچه.......از این محله...از این دیار...از این دنیا.....دلم میخواد برم یه جایی که هیچکس دلمو نشکنه..واقعیتش از این زمین و ادم هاش بدجور دلگیرم.....ادم هاش بدجور لهم کردن...بدجور به بازیم گرفتن.....بدجور بهم نارو زدن.....جوری زمینم زدن که حتی توان باند شدنو ندارم.....

زمین دیار غربت است ازاین دیار خسته ام

نرو ..............بمان.....تنهایم نگذار........
ما را در سایت نرو ..............بمان.....تنهایم نگذار..... دنبال می کنید

برچسب : گاهی, نویسنده : faezeh naro بازدید : 983 تاريخ : جمعه 6 ارديبهشت 1392 ساعت: 15:36

نويسندگان

خبرنامه